١-طرح دعوى جلب ثالث، نوعاً يك اقدام دفاعى تلقى ميشود كه به منظور انتقال كانون توجه دعوى به شخص ثالث و رهايي از محكوميت انجام ميشود و از اين رو ( تلقى آن به عنوان دفاع) نوعاً در شان خوانده است، هر چند مقنن در ماده ١٣٥ ق ا د م امكان طرح آن از سوى هر يك از اصحاب دعوى را پيش بينى كرده است.
٢- كاركرد دعوى جلب ثالث در آنجا كه توسط خوانده و به منظور جلب ثالث براى پاسخگويي به دعوى اصلى مطرح ميشود، همان كاركرد ايراد عدم توجه دعوى است، لكن نكته مهم، تشخيص مرز اين انتخاب است. اگر خوانده بر اين باور است كه شخص ثالث بايد جوابگوى دعوى باشد، چرا با طرح ايراد عدم توجه دعوى خود را از مخمصه پاسخگويي خلاص نميكند؟؟ تفاوت در عدم توجه دعوى در ظاهر( بدون نياز به ورود در ماهيت ) و عدم توجه دعوى در ماهيت است. آنجا كه دعوى در ظاهر توجه به خوانده دارد لكن خوانده مدعى است كه على رغم اين ظاهر، ثالثى بايد پاسخگو باشد و رسيدگى به اين ادعا ملازمه با ورود در ماهيت دارد، ايراد عدم توجه دعوى عاجز است و بايد دست به دامان دعوى جاب ثالث شد.
٣-دعوى جلب ثالث در هر يك از مراحل بدوى، واخواهى و تجديد نظر خواهى قابل طرح است. زمان طرح آن براى كسى كه در جلسه اول دادرسى دلايل و جهات خود را اظهار كرده است، تا سه روز پس از جلسه است.
٤- محكوم عليه غيابى اگر بخواهد شخص ثالثى را جلب كند، بايد دادخواست جلب را با دادخواست واخواهى( دو دادخواست مستقل) توامان به دفتر دادگاه تسليم نمايد. بديهى است در اينصورت ناچار از پرداخت دو هزينه دادرسى خواهد بود.
٥-از اطلاق ماده ١٣٥ ق ا د م كه با عبارت” چه دعوى در مرحله نخستين باشد يا تجديد نظر” چنين استنباط ميشود كه زمان طرح دعوى جلب ثالث در مرحله تجديد نظر، محدود به زمان تقديم دادخواست تجديد نظر خواهى( بر خلاف واخواهى) نيست و تجديد نظر خواه ميتواند دادخواست خود را به دادگاه تجديد نظر نيز تقديم نمايد.
٦- دعوى جلب ثالث با تقديم دادخواست است و دادخواست آن از تمام شرايط دادخواست بدوى برخوردار است. هزينه دادرسى تابع خواسته بدوى است مگر اينكه جلب ثالث به منظور پاسخگويي به بخشر از دعوى باشد كه در اين صورت هزينه دادرسى تابع همان بخش است.
جريان دادرسى در مورد جلب ثالث و موارد رد يا بطلان، همان شرايط دادخواست اصلى است، هر چند در مرحله تجديد نظر تقديم شده باشد.
٧- شخص ثالث كه به دعوى جلب ميشود، خوانده محسوب ميشود و از تمامى حقوق و تكاليف خوانده برخوردار است و از جمله به همين دليل ، خود ميتواند ثالث ديگرى را به دعوى جلب نمايد.
٨- قرار رد دعوى( فقط قرار رد) جلب ثالث، مستقلاً قابل تجديد نظر نبوده و فقط به همراه اصل دعوى قابل تجديد نظر است. در صورت نقض قرار در مرحله تجديدنظر( بر خلاف تمام قرارهاى ديگر) رسيدگى بعد از نقض، همراه با اصل دعوى،با دادگاه تجديد نظر است.
٩-در هر مورد كه دعوى از حيث خواندگان، به نحو غير قابل استماع مطرح شده باشد، مثل آنكه در دعوى تخليه به جهت انتقال به غير،مستاجر جديد طرف دعوى نباشد و يا در دعوى الزام به تنظيم سند، تعاقب ايادى لحاظ نشده باشد، دعوى محكوم به قرار رد است و با طرح دعوى جلب ثالث به طرفيت كسى كه بايد طرف دعوى واقع ميشد اما نشده است، نميتوان ايراد دعوى را بر طرف نمود.
١٠- پس از رسيدگى به دعوى جلب ثالث، چنانچه دادگاه دعوى را واردتشخيص دهد، مبادرت به صدور حكم به محكوميت مجلوب ثالث در برابر خواهان اصلى و رد دعوى به طرفيت خوانده اصلى مينمايد( بر خلاف نظريه مشورتى كه محكوميت مجلوب ثالث را در هر صورت خلاف قانون دانسته است) زيرا در غير اينصورت هيچ فايده عقلانى بر دعوى جلب ثالث مترتب نخواهد بود.
دكتر عبدالعلى محمدى- استاد يار دانشگاه
منبع: تلگرام جناب آقای دکتر عبدالعلی محمدی
{jcomments off}